جدول جو
جدول جو

معنی بری کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بری کردن
(مُ آ صَ رَ)
بیزار کردن. دور کردن:
یکی دخترش بود کز دلبری
پری را برخ کردی از دل بری.
اسدی.
مفلسی من ترا از بر من می برد
سرکشی تو مرا از تو بری میکند.
خاقانی.
لغت نامه دهخدا
بری کردن
بیزار کردن، دور کردن
تصویری از بری کردن
تصویر بری کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ / شِ / شُ)
بیزاری جستن، ذمۀ خود را بری کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کری کردن
تصویر کری کردن
کرا کردن: (گو بیایید و ببینید این شریف ایام را تا کند هرگز شما را شاعری کردن کری ک) (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
گردن کشیدن نافرمانیدن، دست اندازی ستم ستم کردن تعدی کردی تجاوز کردن، نافرمانی کردن یاغی شدن سرکشی کردن عصیان ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جری کردن
تصویر جری کردن
گستاخ ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سری کردن
تصویر سری کردن
پشت هم نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبری کردن
تصویر تبری کردن
بیزاری جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مری کردن
تصویر مری کردن
جدال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
إلى السّحابة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بطری کردن
تصویر بطری کردن
Bottle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
Cut, Trim
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
Cloud
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
nuageux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
bulutlanmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بطری کردن
تصویر بطری کردن
разливать в бутылки
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
بادل بنانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
মেঘলা করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
kufunika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
להחשיך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
흐리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
曇る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
बादल करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
mendung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
มีเมฆ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
bewolken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
nublar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
nuvoloso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
nublar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
使多云
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
chmurzyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
хмарити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
bewölken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ابری کردن
تصویر ابری کردن
затмить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
резать , подрезать
دیکشنری فارسی به روسی